برای دلم بغض ترش دم میکنم
ودر کنار ایوان چشمهای
باران خورده ام
به صرف دلتنگی دعوتش میکنم
من و او جای گرفته در یک صندلی
برای هم دلتنگی سرو میکنیم
تا نباشد روزهای بی امید هم بودن
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
<-Menu->
<-Archives->
<-Authors->
<-Links->